- - - --

Monday, October 17, 2011

خبرنامه برای khodrokar@googlegroups.com - 1 پیام در 1 موضوع

گروه: http://groups.google.com/group/khodrokar/topics

    "کارگران ایران خودرو" <peykekhodro@gmail.com> Oct 18 04:05AM +0330 ^
     
    ------- پیام باز ارسال شده -------
    از: شهروندیار <shahrvandyar@gmail.com>
    تاریخ: اکتبر ۱۶, ۲۰۱۱، ساعت ۲۳:۱۱
    موضوع: {شهروندیار} رای دادیم چون آلترناتیوی نبود اما جنبش سبز امروز در
    خیابانهاست، گفتگوی کاوه شیرزاد با جمشید اسدی
    به: ‫shahrvandyar@googlegroups.com‬
     
     
    *رای دادیم چون آلترناتیوی نبود اما جنبش سبز امروز در خیابانهاست، گفتگوی کاوه
    شیرزاد با جمشید اسدی <http://shahrvand-yar.com/media/2095>*
     
    شهروندیار با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی
    که قرار است در اسفند ماه ۱۳۹۰، پنج ماه دیگر برگزار شود، سلسله مصاحبه هایی را
    با فعالین سیاسی و مدنی تدارک دیده است، در همین ارتباط اولین مصاحبه با آقای
    علی افشاری و دومین مصاحبه با آقای محسن سازگارا انجام شد.
     
    سومین مصاحبه از این سلسله مصاحبه ها را کاوه شیرزاد با آقای دکتر جمشید اسدی
    انجام داده است. دکتر جمشید اسدی در رشته استراتژی اقتصاد بازرگانی شرکت ها در
    دانشگاه های فرانسوی و انگلیسی زبان تدریس می کند و سابقه فعالیتهای سیاسی او
    به کنفدراسیون و حزب رنجبران ایران بر می گردد. او از جمله بنیانگذاران اتحاد
    جمهوری خواهان ایران (اجا) بود اما در ۳۱ ژانویه ۲۰۱۱ به همراه بسیاری از یاران
    خود بر سر اختلاف نظر در مورد ماهیت و کارکرد حاکمیت نظام به ویژه پس از آن چه
    به گمان وی کودنای انتخاباتی ۱۳۸۸ بود از اجا گسست و به همراه یاران جدا شده
    سازمان جموری خواهان ایران را پایه نهاد.
     
    <http://shahrvand-yar.com/m/wp-content/uploads/2011/10/ASSADI-Photo-ROOZONLINE.jpg>
     
    تصویری از جمشید اسدی
     
    از وی به عنوان فردی نام برده می شود که در دوران اصلاحات از اصلاح طلبان درون
    نظام پشتیبانی کرد و هوادار شرکت در انتخابات بود. اما پس از آن چه که وی آن را
    کودتای انتخاباتی خرداد ۱۳۸۸ می نامد، به باور وی داده های سیاسی کشور به شدت
    تغییر کردند و از این رو راهبرد سیاسی جدیدی در مورد انتخابات پیشنهاد می کند.
    در این گفتگو نظرات او را در مورد انتخابات آتی جویا می شویم*.*
     
    *کاوه شیرزاد: بسیاری از اصلاح طلبان و تعداد زیادی از نیروهای اپوزوسیون مانند
    بخشی از جمهوری خواهان تا این اواخر از شرکت در انتخابات با وجود کمبودهای قابل
    توجه و بی عدالتی های موجود حمایت می کردند. سوال اینست که دستاوردهای این
    سیاست تا امروز چه بود؟ آیا شرکت در انتخابات نتایج راضی کننده ای داشت؟*
     
    *جمشید اسدی: *پشتیبانی بسیاری از ما، که به ویژه جزو "غیر خودی" های نظام
    بودیم، از مشارکت در انتخابات ناشی از توهم یا ناآگاهی از کم و کاستی های غیر
    دموکراتیک انتخابات در نظام جمهوری اسلامی نبود. با فروتنی، اما به روشنی
    بگویم، خود من با آگاهی از کمبودهای انتخابات در درون جمهوری اسلامی پشتیبان
    مشارکت بودم و دست کم از زمان انتخاباتی که به ریاست جمهوری سید محمد خاتمی
    انجامید تا انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۸۸ که به کودتا انجامید در انتخابات
    شرکت کردم و حتی در آخرین انتخابات خرداد ۸۸ هم، به مهدی کروبی رای دادم. حتی
    در آستانه این انتخابات هم مقاله ای نوشتم و تشویق به شرکت در انتخابات می
    کردم. مثلا در دوره دوم انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴، که مبارزه میان
    محمود احمدی نژاد و علی اکبر هاشمی رفسنجانی بود با دلی پر درد مقاله ای نوشتم
    به نام "ماجراجویی بس است، به هاشمی رفسنجایی رأی دهیم!" با دلی پر درد چون هیچ
    گونه سنخیتی با هاشمی رفسنجانی نداشتم. اما در مورد احمدی نژاد کار کرده بودم و
    می دانستم با وی چه فاجعه ای در انتظار کشور است. اولین مقاله من پس از به قدرت
    رسیدن احمدی نژاد چنین نام داشت: ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد و مشکل های پیش
    رو!
     
    اما چرا با وجود آگاهی از کمبودهای دموکراتیک در نظام جمهوری اسلامی، شرکت در
    انتخابات را درست می دانستم؟ به دلیل اینکه معتقد بودم باید از کوچک ترین امکان
    موجود در نظام، برای کشاندن آن به سمت و سوی دموکراسی استفاده کرد. به ویژه که
    آن زمان، گزینه سیاسی دیگری جز اصلاح طلبی درون نظام وجود نداشت. وجود داشت؟
     
    اجازه دهید این نکته را بیشتر توضیح دهم. وقتی در دوران ریاست جمهوری سید محمد
    خاتمی اتفاق ناگوار و جگرسوز تیر ماه در کوی دانشگاه رخ داد، مردم اعتراض
    گسترده ای در کوچه و خیابان از خود نشان ندادند. پیش از آن هم زمانی که قتل
    های زنجیره ای به آن شکل فجیع صورت گرفت، از کشتن داریوش و پروانه فروهر تا
    کشتن مجید شریف و بسیاری دیگر از قلم به دستان و دگر اندیشان، مردم کوچه و
    بازار واکنش تندی از خود نشان ندادند. کوتاه سخن این که در آن شرایط آزادی
    خواهان از پشتوانه مردمی بهره مند نبودند و اصلاح طلبی درون نظام، با تمام
    کمبودهایش، نزدیک ترین و به ویژه تنها گزینه سیاسی عملی برای جلوگیری از یک دست
    شدن حاکمیت سرسخت در کشور بود. ما از آن پرهیز داشتیم که مبادا با طرح شعارهای
    تند، کار را برای تنها گزینه موجود مقاومت در برابر سرسختان، با وجود تمامی
    ناتوانی هایش، سخت نکنیم.
     
    در هر حال جریان اصلاح طلبی در درون نظام وجود داشت که می خواست و می توانست
    شرایط را به نسبتی هر چند کم و اندک به سوی جامعه باز بکشاند و در عین حال جز
    این جریان گزینه دیگری هم در صحنه سیاسی نبود. بدیهی است که ما می بایستی از
    این موقعیت استفاده می کردیم. و دست کم آن را ضعیف نمی کردیم.
     
    بنابراین من فکر می کنم رویکرد ما برای پشتیبانی از اصلاح طلبی درون نظام درست
    بود و دستاورد آن هم کم نبود. مثلا درزمان سید محمد خاتمی، به ویژه در نخستین
    دو سال دوره اول ریاست جمهوری اش، آزادی انتشارات چشمگیر بود. روزنامه های
    بسیار زیادی در فضای کم و بیش آزاد، به ویژه در آغاز دوره خاتمی منتشرشد. در
    این مورد خاطره ای شخصی دارم مقاله من به نام "تئوری رانت خواری" که در همین
    دوره اصلاحات در نشریه آفتاب، متعلق به عیسی سحرخیز بزرگوار که امروز در بند
    است، چاپ شد. در آن مقاله به روشنی به رانت خواری اقتصادی در کشور اشاره کرده
    بودم. دفتر هاشمی رفسنجانی به آن مقاله واکنش نشان داد و نامه ای اعتراضی نوشت
    که در همان نشریه آفتاب منتشر شد. منظورم این است که با موج اصلاح طلبی فضا تا
    آن جا در میهن باز شده بود که مقاله یک نفر "غیرخودی" ساکن اقلیم استکبار و کفر
    در مورد رانت خواران نظام در رسانه های کشور چاپ می شد. پس کار ما در پشتیبانی
    از اصلاحات در کل اشتباه نبود.
     
    *کاوه شیرزاد: بسیاری از نیروهای سیاسی که در سالهای گذشته و خصوصا پس از روی
    کار آمدن آقای خاتمی در انتخابات شرکت می کردند امروز مانند شما شعار تحریم را
    می دهند. چه چیزی تغییر کرده که این شعار در دستور کار قرار گرفته است؟*
     
    *جمشید اسدی: *اولا من هنوز شعار تحریم انتخابات سر نداده ام، هر چند که آن را
    محتمل می دانم. این درست است که رویکرد ما به مشارکت در انتخابات تغییر کرده
    است. چون شرایط سیاسی کشور سخت تغییر کرده است. چطور؟ سرسختان درنظام جمهوری
    اسلامی، به ویژه سرسختان سپاه که حکومت و امتیازها را حق تام خود می داند و نیز
    جناح محافظه کار عمامه به سر، که صد البته حساب شان از روحانیون پاک دل جداست،
    از اواسط دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی علیه اصلاح طلبی و آزادی، شمشیر از
    رو بستند و بر قدرت استبدادی خود افزودند و بدین ترتیب آرام آرام شانس بزرگی را
    برای تحولات مسالمت آمیز در نظام از بین بردند. این تنها شانس نظام نبود و
    نیست، اما شانس بسیار بزرگی بود که از میان رفت. هرچند که هنوز گزینه ما برای
    تغییر و تحول مسالمت آمیز است، اما از آن هراس داریم که در پی سرسختی کور دست
    اندکاران کنونی نظام برای گشودن فضای سیاسی، کار به جنگ خیابانی و سرکوب
    وحشیانه بیانجامد و به هر حال رشته کار از دست آزادی خواهان سیاسی میهن دوست به
    در رود.
     
    به هر حال، زین پس بحث تحریم انتخابات مطرح است چون داده های سیاسی به شدت
    تغییر کرده اند. با تحلیلی که در گذشته می شد و تشویق به انتخابات کرد، نمی
    توان به سراغ انتخابات پیش رو رفت. به این دلیل که اصلاح طلبان از حاکمیت بیرون
    رانده شدند. اصلاح طلبان که هیچ، بنیانگذاران نظام هم حذف شده اند. بعضی وقت ها
    تعجب می کنم که چطور تحلیلگران و بازیگران سیاسی به اندازه ای که باید و شاید
    به معنی کنار گذاشتن و از قدرت انداختن رفسنجانی توجه نمی کنند. وی یکی از پایه
    گذاران جمهوری اسلامی است. وقتی که جناح سرسخت آدم عمل گرایی چون او را بر نمی
    تابد و موسوی نخست وزیر عزیز کرده بنیانگذار جمهوری اسلامی را در حصر می گذارد
    و با کروبی که او نیزعزیز کرده بود چنین می کند، باید تکلیف بقیه اصلاح طلبان
    را دانست. آنها از حاکمیت بیرون رانده شده اند. خوش خیالی است اگر فکر کنیم با
    این داده هایی که داریم نظام بدون آن که زیر فشار باشد، به میل خود تن به
    بازگشت اصلاح طلبان حتی خودی به صحنه سیاسی کشور دهد. این مهم ترین تغیییری است
    که نسبت به گذشته صورت گرفته است .
     
    تغییر دیگرهم صورت گرفته که برخلاف تغییر پیشین مبارک است! گفتیم ما پشتیبان و
    مشوق مشارکت در انتخابات به سود اصلاح طلبان بودیم چون آنها در حاکمیت بودند و
    گزینه دیگری نبود. اما امروز در کوچه و بازار گزینه دیگری به نام مردم وجود
    دارد. جنبش سبز امروز در کوچه و بازار وجود دارد و فعال است و آماده گزینش یک
    استراتژی درخور برای عمل سیاسی است تا دوباره حضور خود را اعلام کند. در نتیجه
    به نظر من اگر داده ها بر همین روالی پیش رود که امروز هست باید به طور روشن
    انتخابات را تحریم کرد و به روشنی خواستار انتخابات آزاد و بدون قید و شرط شد.
     
    امروز شوربختانه، دعوای اصلی بین دو رقیب سرسخت، برای چنگ انداختن به
    امتیازهاست. به صورتی که حتی فضایی هم برای اصلاح طلب ها باقی نگذاشتند. تجربه
    گذشته نشان می دهد که مشارکت گسترده در انتخابات، حاکمیت سرسخت را نسبت به
    گشودن فضای سیاسی و اجتماعی نرم نمی کند.
     
    این بار هم حتی اگرمشارکت گسترده صورت بگیرد، سرسختان از سرکوب پرهیزی نخواهند
    داشت. هر چند که اگر مشارکت گسترده ای صورت بگیرد معلوم نیست برای کدام گزینه
    است. چون اصلاح طلبان از میان گزینه ها کنار گذاشته شده اند.
     
    برخی از "مصلحت اندیشان پراگماتیست" بر این باورند که مشارکت گسترده مردم در
    انتخابات اگر چه به کودتا انجامید اما باعث جنبش اجتماعی بعد از آن شد. دستاورد
    این جنبش کم نبود. اما به هزینه به زندان افتادن و کشته شدن بسیاری از فرزندان
    آزادیخواه؟ در چنین شرایطی اگر هم باز جنبش اعتراضی در طی تقلب انتخاباتی اتفاق
    بیفتد الزاما دستاوردی برای باز کردن فضای کشور در این شرایط وجود نخواهد داشت.
     
    افزون بر نکته هایی که شرح شان رفت، عزت نفس و حیثیت شهروند ایرانی پس از
    انتخابات ۱۳۸۸ به طور بسیار روشن زیر پا گذاشته شد و به وی توهین شد. نمی توان
    به کسانی که به شهروند ایرانی توهین کردند رای اش را دزدیدند و اعتراض او را به

     

--
شما به این دلیل این پیام را دریافت کرده اید که در گروه Google Groups "خودروکار" مشترک شده اید.
جهت پست کردن مطلب به این گروه، ایمیلی به khodrokar@googlegroups.com ارسال کنید.
جهت لغو اشتراک از این گروه، ایمیلی به khodrokar+unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینه های دیگر، از این گروه در http://groups.google.com/group/khodrokar?hl=fa دیدن کنید.

0 comments:

Post a Comment